چرا صدایت میزنیم جواب نمیدهی؟!
این شکایتی است که تقریبا هر روز اطرافیانم از من دارند. به همین بهانه تصمیم گرفتم چند نکته از تجربیات خودم در تمرکز کردن روی یک کار مشخص را اینجا بنویسم.
معمولا وقتی مشغول انجام کار خاصی مخصوصا مطالعه کتاب هستم، به سختی متوجه اطرافم میشوم.
تا قبل از این یکی از مشکلات همیشگیام نداشتن تمرکز و حواسپرتی هنگام مطالعه بود. آرزو میکردم که مثل فیلمها چنان غرق کتاب خواندن شوم که اگر فرش زیر پایم را هم دزدیدند متوجه نشوم.
در نهایت با کلی تحقیق، تمرین و تلاش، موفق شدم تا حدودی به این مهارت دست پیدا کنم. اینجا چند نمونه از کارهایی که هنگام مطالعه کتاب انجام میدهم را مینویسم.
- ابزار آلات حواس پرت کن تعطیل
معمولا گوشی موبایل من روی حالت بیصدا است. وقتهایی هم که مشغول انجام کاری جدی هستم، مثلا مشغول نوشتن میباشم، کلاس دارم، و یا در حال مطالعه هستم، گوشی را جلوی چشم و در دسترس قرار نمیدهم. یا گوشی را داخل کشویی میاندازم، یا در اتاق دیگری میگذارم. حتی دیدن گوشی از دور هم این کنجکاوی را در ذهن من به وجود میآورد که نکند الان خبری باشد و من از آن عقب بمانم.
- کاغذ و خودکار، الزامی است
شما را نمیدانم اما من معمولا هنگام انجام کارهایی که نیاز به تمرکز دارند، چه سر کلاس باشد یا مطالعه کتاب، غرق در رویاپردازی میشوم. حواسم پرت میشود و میروم جایی دیگر.
به همین دلیل تکنیکی که برای من نتیجه مثبت داشته است، همراه داشتن کاغذ و خودکار میباشد. تقریبا همیشه هنگام مطالعه، کاغذ کنار دستم دارم.
از آنجایی که کتاب خواندن، باعث کاشتن ایدههایی در ذهن میشود که میتواند باعث حواس پرتی و رویا پردازی شود، نوشتن هر فکری که در آن لحظه به ذهن میرسد راهی است که این ایدهها را میتوان از ذهن بیرون کشید.
ایدهها، خیالات، سوالات و هر چیزی که هنگام مطالعه به ذهن رسیده، روی کاغذ و یا در دفترچهای مخصوص ثبت میشوند.
پس از پایان مطالعه زمان مناسبی است که سراغ آنها برویم. طبیعی است که اگر ایدههای خوبی نوشته شده بود، بررسیهای لازم را انجام بدهیم و اگر به درد بخور نبودند خطشان بزنیم. با این روش ظرفیت ذهن درگیر افکار بیهوده و خسته کننده هم نمیشود.
- با مداد و ماژیک، کتابها را باید جراحی کرد
من معمولا هنگام مطالعه تصور میکنم که نویسنده همان لحظه کنار من حضور دارد. اگر صحبتش برایم یادآور موردی بود، گوشهای از کتاب آن را یادداشت میکنم و اگر مخالفت و یا سوالی هم داشتم همینطور.
معمولا هنگام مطالعه فقط چشم درگیر میشود. یعنی خواننده با چشم، خطی را دنبال میکند و پیش میرود. اما با خط کشیدن زیر نکات، نوشتن مصداقها و … علاوه بر چشم، دستها و ذهن هم بیشتر از پیش درگیر فرآیند مطالعه میشوند.
این مثال همان جمله معروف است که میگوید اگر دل به کار بدهی نتیجه با کیفیتتر از آب در میآید.
- افکار گذرا هستند مثل ابرها در آسمان
افکار و ایدههایی که هنگام مطالعه، سر کلاس و … به ذهن خطور میکند مثل ابرهایی که در آسمان ظاهر میشوند گذرا هستند. لازم به دنبال کردنشان نیست. خودشان میآیند و خودشان هم میروند.
یکی از دوستانم یک بار مثال جالبی برایم زد. میگفت: «در اتوبان که رانندگی میکنی، بیلبودرهایی را میبینی. حتما نباید ترمز بگیری و بیلبوردها را با دقت بخوانی. بیلبوردها با سرعت از جلوی چشمانت میگذرند و بعد هم محو میشوند.»
- تمرین، هر عضلهای را قویتر میکند
تمرکز هم از آن دسته مهارتهایی است که مشابه عضلههای فیزیکی با تمرین بیشتر، قویتر میشود. کافی است بیشتر تلاش کنید، خودتان را درگیر انجام آن کار کنید و بعد از مدتی میبینید که چقدر در تمرکز کردن بهتر شدهاید.
- اجباری در کار نیست. رهایش کنید!
هرچه بیشتر جای نیش پشه را بخارانید بدتر میشود. موقعیتی را هم که نمیشود در آن تمرکز کرد باید رهایش کرد.
فشار آوردن بیشتر به خود نه تنها باعث اذیت شدن میشود بلکه در عمل هیچ تمرکزی هم اتفاق نمیافتد. از طرفی لذت انجام آن کار هم به شدت کاهش پیدا میکند.
کافی است، برای مدتی مطالعه را تعطیل کنید. یا اگر سر کلاس هستید بیرون بروید و هوایی عوض کنید. اگر امکانش هست اصلا آن کار را به ساعتی دیگر موکول کنید.
اینها نکاتی بودند که من خودم چندین سال است رعایت میکنم و با توجه به شرایط و شخصیت خودم تبدیل به عادت کردهام.
شما چه نکاتی را پیشنهاد میکنید؟ تکنیکی مخصوص به خودتان دارید؟ برای من هم بنویسید.
با سلام
من همیشه برای متمرکز بودن روی یک کار از تکنیک پومودورو ۳۰ دقیقه ای استفاده میکنم. اما عوامل حواس پرت کنی مثل موبایل رو معمولا روی حالت بیصدا نمیگذاشتم که همین باعث حواس پرتی میشد.
بهتره مثل شما کلا موبایل رو بزارم روی حالت سایلنت.
سعی میکنم موقع خواندن کتاب همیشه کاغذ و خودکار هم کنارم باشن😉
ممنون از بیان تجربیاتتون🌱
ممنونم ازت که نوشته من رو خوندی و نظرت رو گفتی.
پومودورو عالیه. من هم خیلی ازش استفاده می کنم.