رسم است که نویسنده ها وقتی کتابی می نویسند و می خواهند منتشرش کنند، به صفحه ی اول اثر، جمله ای یا پاراگرافی به عنوان تقدیم نامه اضافه و اثرشان را به کسی یا چیزی تقدیم می کنند.
این روزها مشغول مطالعه کتاب «کابوس های بیروت»، نوشته غاده السمان هستم. بعدا بیشتر در مورد خود کتاب خواهم نوشت، اما فعلا می خواهم به تقدیم نامه این کتاب اشاره کنم که به نظرم یکی از متفاوت ترین تقدیم نامه هایی بوده که تا الان خوانده ام.
این تقدیم نامه برای من علاوه بر لذت بردن از متنی ادبی، مصداقی بود از اتیکت آداب اجتماعی که فایل صوتی آن در متمم منتشر شده است. آنجا که محمدرضا می گوید: «مهم ترین نکته اتیکت، دیدن دیگران و اجازه دیدن شدن به آن ها دادن است».
این رمان را پیشکش می کنم
به کارگران چاپخانه
که در همین لحظه در هیاهوی بمب و موشک
آن را واژه واژه می چینند
و می دانند
که نامشان در کتاب نخواهد آمد…
به آن ها،
زحمت کشانِ ناشناسِ بی سر و صدا،
مثل دیگر قهرمانان واقعی
که بی سر و صدا زندگی می کنند و می میرند
و با ایستادگی پیامبرگونه شان
تاریخ ما را می سازند…
به آن ها
که همه کتاب ها را نقش می زنند
ولی هیچ کتابی را امضا نمی کنند
به انگشتانشان که چون شمعی فروزان است
تا آفتاب بدمد
این واژه ها را تقدیم می کنم.