آماتور یعنی چه؟
آماتور یعنی تازه کار. آماتور یعنی عاشق. آماتور یعنی کسی که شوق انجام دادنش بیش از ترس خراب کردنش است. آماتور یعنی کسی که امید به دست آوردنش باعث میشود به هرکه در مسیرش قرار میگیرد، معصومانه چشم بدوزد. آماتور یعنی دلباخته. آماتور یعنی شوق بوسیدن بر ترس چگونه بوسیدن چیره شود. آماتور یعنی سادگی. آماتور یعنی پیمودن مسیر به تنهایی. آماتور یعنی جهان تک نفره. آماتور یعنی جهان یک نفرهی من. آماتور یعنی من که نمیدانم چه بنویسم ولی شوق نوشتن نمیگذارد آرام بگیرم. آماتور یعنی شک کردن. آماتور یعنی من که هر لحظهام شک بین درست بودن و اشتباه بودن انتخابهایم است. آماتور یعنی حسرت خوردن از فرصتهای از دست رفته. آماتور یعنی من که نشستهام و همه فرصتهای از دست رفته زندگی را ریختهام روی میز تا ببینم چیز به درد بخوری میتوانم از بین این خاطرات و آه و حسرتهای زنگار بسته درآورم یا نه. آماتور یعنی بچگی. آماتور یعنی سردی کردن از یک غوره و گرمی کردن با یک مویز. آماتور یعنی شادیهای کوچک از موفقیتهای کوچک. آماتور یعنی لحظات مقدس تلاش کردن. آماتور یعنی خود زندگی، که بعد از سالیان سال تجربه باز هم ترازوی ندانستن و نفهمیدنش سنگینتر از دانایی و تواناییاش است.
با این تفاسیر آماتور یعنی زنده بودن و زندگی کردن
البته با تاکید روی بخش «زندگی کردن»