تقدیم به آن ها که دیده نمی شوند

رسم است که نویسنده ها وقتی کتابی می نویسند و می خواهند منتشرش کنند، به صفحه ی اول اثر، جمله ای یا پاراگرافی به عنوان تقدیم نامه اضافه و اثرشان را به کسی یا چیزی تقدیم می کنند. این روزها مشغول مطالعه کتاب «کابوس های بیروت»، نوشته غاده السمان هستم. بعدا بیشتر در مورد خود … ادامه

آگاهی و آزادی

آگاهی… آگاهی… آگاهی… آ…ی… آزادی… شنیده‌ام که می‌گویند آزادی را به کسی نمی‌دهند. آزادی به دست آوردنی است. مردمان، خودشان باید آزادی را به دست بیاورند. آزادی تمرین روزمره است. آزادی جنگ تمام عیار روزانه است. اصلا هیچکدامشان. آزادی تقلای لحظه به لحظه است. آزادی چه جنگ باشد، چه تمرین باشد و یا تقلای هر … ادامه

آماتور یعنی

آماتور یعنی چه؟ آماتور یعنی تازه کار. آماتور یعنی عاشق. آماتور یعنی کسی که شوق انجام دادنش بیش از ترس خراب کردنش است. آماتور یعنی کسی که امید به دست آوردنش باعث می‌شود به هرکه در مسیرش قرار می‌گیرد، معصومانه چشم بدوزد. آماتور یعنی دلباخته. آماتور یعنی شوق بوسیدن بر ترس چگونه بوسیدن چیره شود. … ادامه

آزادی خود طبیعت است

آزادی تنها دارایی انسان است. نه! اشتباه گفتم. آزادی دارایی نیست. آزادی خود انسان است، خود طبیعت است. انسانی که برای آزادی خویش تلاش می‌کند، همانطور که تقلای غریزی هیچ حیوان و جانوری برای زنده ماندن زیر سوال نمی‌رود، کاملا منطقی، طبیعی و غریزی است. ویکتور فرانکل در جایی از کتاب «انسان در جستجوی معنا» … ادامه

چند نکته برای بهتر تمرکز کردن

چرا صدایت می‌زنیم جواب نمی‌دهی؟! این شکایتی است که تقریبا هر روز اطرافیانم از من دارند. به همین بهانه تصمیم گرفتم چند نکته از تجربیات خودم در تمرکز کردن روی یک کار مشخص را اینجا بنویسم. معمولا وقتی مشغول انجام کار خاصی مخصوصا مطالعه کتاب هستم، به سختی متوجه اطرافم می‌شوم. تا قبل از این … ادامه

رابطه نوشتن و تفکر

نوشتن در آمیخته با تفکر است. مثل رشته‌هایی که در هم تنیده شده باشند. کسی که اهل تفکر عمیق باشد، در نهایت نویسنده می‌شود و کسی که دست به قلم می‌برد، در نهایت متفکر می‌شود. گمان می‌کنم که برای بالا بردن کیفیت فکر کردن، و اصلا خود عمل فکر کردن – که این روزها جزء … ادامه

آغازیدن…

بشتابید! وبلاگ مهدی پورعلیا هم راه اندازی شد! نه، نشتابید، کارهای شتابزده نتیجه خوبی ندارند. بعد از دو سه چند تلاش ناموفق در وبلاگ نویسی، باز هم مثل بچه چموشی که آرام نمی‌گیرد، دوباره برگشتم سمت وبلاگ نوشتن. در این وبلاگ هم می‌خواهم از ابر، از باد، از ماه و خورشید، از آنچه که توی … ادامه